A lexical tool devised by G Lang to go with Glossika Persian through Level B (2. 10 Aug. 2018):
*
ما از ترک کردن ساختمون منع شده بودیم abandon – tark (kardan) ترک
همسایه ما به تازگی تهویه هوا نصب کرده A/C – tahvie-ye havā تهویه هوا
در خصوص برنامه جدید بازاریابی about – (dar) khosus خصوص
بابت قبول شدنش توی دانشگاه about – bābat بابت
accept – paziroftan پذیرفتن
پذیرش مخاطبانم به سخنرانیم acceptance – paziresh (qalbuli) پذیرش
پلیس به صورت تصادفی شلیک کرد accident – tasādof تصادف
برای این موقعیت انجام بدی accomplish – enjām انجام
به اشتباه به قتل متهم شده accused – motaham متهz
حقوقم اضافه شده addition – ezāfeh اضافه
اعتراف كردن که پولها رو دزدیدن admit – e’terāf (kardan)
اعترافمزایای زیادی توی تنها زندگی کردن هست advantage – mazāyā
مزایاآغاز ماجراجوییم به دور دنیا adventure – mājorāju ماجراجو
من یه کم نصیحت لازم دارم advice – nasihat نصیحت
ایروبیک کار میکنه aerobics – ayerobik ایروبیک
affection – mohebbat محبت
کرم ضد آفتاب against – zedd ضد
مأمور گمرک/ همسایه من مأمور اف بی آیه agent – ma’mur مأمور
خیلی از عقیدههاش موافق نیستم agreed – movāfeq موافق
کل ساختمون نابود شد all – kohl کل
all in all – dar kol در کل
اگرچه حال خوبی نداشت، رفت سرکار although – agarcheh اگرچه
although – bā vojud inkeh با وجود اینکه
به ارتفاع ده هزار متر پرواز میکنیم altitude – ertefa’ ارتفاع
میزان جرم amount – mizān میزان
دکترها به من بیهوشی داده بودن anesthetic – bihushi بیهوشی
حتی بیشتر عصبانی شد angry – asabāni عصبانی
به خاطر نگفتن حقیقت معذرت خواهی کنی apology – ma’zerat معذرت
که برای شغل درخواست دادن apply – dar-khast dādan درخواست دادن
پر از اشتباهات واضح بود apparent – vāzeh واضح
ظاهراً گربش توی آتیش مرده بود apparently – zāherān ظاهراً
یه وقتی باهات تماس میگیرم appointment – tamās (gereftan) تماس
من واقعاً قدردانی میکنم appreciate – qadredāni (kardan) قدردانی
هیچ کدوم ازاونها مناسب نبودن appropriate – monāseb مناسب
پدر و مادرش کاری که اون کرده رو تأیید نمیکنن approve – ta’yid تأیید
با یکی ازهمسایههاش جرو بحث داشت argument – joru bahs جرو بحث
مقاله ای که من برای کلاس نوشتم article – maqāleh مقاله
انگار که هیچ اتفاقی نیفتاده as if – ingār que انگار که
چیزها برای بیکارها چندان آسون نیس as much as – chandān چندان
به محض اینکه امکانش باشه بره دکتر. as soon as – (beh) mahz-inkeh محض
بعداز دوسال دستیار مدیر شد assistant – dastiār دستیار
چندرا نه سال پیش به شرکت ملحق شد associate – molhoq ملحق
من واقعاً متحیر بودم astonished – motahayer متحیر
نگرشش نسبت به شغلش خیلی مثبته attitude – negaresh نگرش
کار جدیدش تا حد زیادی جذاب بود attractive – jazzāb جذاب
مخاطبا به اجرای موسیقی منتقد بودن audience – mokhātābā مخاطبا
مقامات هنوز درباره علت انفجار گیج هستن authorities – moqāmāt مقامات
aware – (be …) agāhi (dashtan) آگاهی
من شنیدم یه نفر نیمه شب در رو کوبید bash – kubidan کوبیدن
بر پایه گواهی دی ان ای basis, on the – bar payeh بر پایه
از امروز تا فردا عقب بندازیم behind – aqab عقب
پلیس اعتقاد داره بین دو قتل یه ارتباطی وجود داره believe – e’teqād اعتقاد
برای گیر آوردن شغل جدید benefits – gir (amadan/avordan) گیر
علاوه بر مدرک حرفه ای besides – alāveh bar علاوه بر
bien-aimée – mahbub محبوب
دوشنبه آینده تولد قاسمه birthday – tavalod تولد
مایلم یه مقدار اطلاعات درباره هتل بگیرم a bit – maqdār مقدار
من تلویزیون رو مقصر افزایش جرایم blame – bar dānestan بار دانستن
خواهرت رو سرزنش نکن blame – sarzanesh (kardan) سرزنش
میخوام با قایق سفر کنم boat – qāyeq قایق
عنوان پاداش امضا bonus – pādāsh پاداش
مردمی که مزاحمش بشن bother – mozāhem مزاحم
brawl – dādobidād دادوبئداد
لودویگ و ریتا بهم زدن break up – beham zadan بهم زدن
این قربانی رو بر نمیگردون bring back – bar gardāndan بر گرداندوندن
اون تصادفاً با من برخورد کرد bump into – bar khordan bā برخورد
burden – bār بار
با فشار دکمه سبز امتحان کن button – dokmeh دکمه
قبرستون جایی هست که مردم دفن میشن bury – dafn دفن
شرکت نقشه تجاری جدیدی داره business person – tājer تجا
داشتن ماشین تو رو قادر میسازه که capable of – qādar (-e / beh)
پدر الگا سرمایه گذار نفت هست capital sarmāyeh (gozashtan) سرمایه
capitalism سرمایه گرایی
capitalist سرمایه داری
capitalist regime رژیم سرمایه داری
از پدر و مادر پیرشون مراقبت میکنن care for – morāqebat مراقبت
برای اون مورد قتل چه اتفاقی افتاد؟ case – mored مورد
پول نقد کافی نیاوردم cash – naqd نقد
صندوقدار خواروبار تو رو توی کیسه cashier – sanduqdar صندوقدار
راننده ای که باعث تصادف شد cause – bā’es (shodan) باعث درباره علت انفجار cause – ellat علت
قبرستون جایی هست که مردم دفن میشن cemetery – qabrestān قبرستون
من کاملاً مطمئنم که certain – motma’en مطمئن
چطور کارتریج پرینتر رو عوض کنم change – avaz عوض
با حروف بزرگ بنویسی character – haruf حروف
تلفنم نیاز داره شارژ بشه charge – shārj شارژ
به مؤسسه خیریه اهدا کرد charity – kheriyyeh خیریه
دانش آموزان مظنون به تقلب در امتحان cheating – taqallob تقلب
توی موقعیت خطرناک بودن circumstances – moqe’iyyat موقعیت
دست و پنجه نرم کن claw, paw – panjeh پنجه
نارگیلو به طرف صخره پرتاب کردم coconut – nārgil نارگیل
خیلی راحت این دور و بر بری coming and going – duro-bar دور و بر
commerce – dādosetad دادوستدfˇ
commission – khārej az comisiun خارج از کمیسیون
در دنیای واقعی رقابت کنیم compete – reqābat رقابت
تو مسابقه ی تنیس تبریک گفتم competition – mosābaqeh مسابقه
از درد شکمش شکایت می کرد complain – shekāyat (kardan) شکایت
من کلاً فراموشش کرده بودم completely – kolān کلاً
من کاملاً مطمئنم که تو میتونی completely – kāmelan کاملاً
تکمیلش تا سه ماه آینده زمان میبره completion – takmil تکمیل
موقعیت خیلی پیچیدست complicated – pichideh پیچیده
دانشجوها بیست درصد از جمعیت رو تشکیل composed – tashkil تشکیل
من دارم سعی میکنم تمرکز کنم concentrate – tamarkoz (kardan) تمرکز
سعی کردن لاپوشونی کنن conceal – lāpushuni لاپوشونی
شرایط لازم رو داشتن / توی شرایط سختی بود condition – sharāyet شرایط
گواهینامه کسپر مصادره شده confiscate – mosādereh مصادره
توضیحات معلم گیج کننده بود confused dizzy – gij گیج
برای گیر آوردن شغل جدید تبریک گفتم congratulate – tabrik (goftan) تبریک
جاده ای که به دوتا شهر وصل میشه خیلی باریکه connecting – vasi وصل
بین دو قتل یه ارتباطی وجود داره connection – ertebāt ارتباط
من در طی [ى] عمل هوشیار نبودم conscious – hushiar هوشیار
حسابی بارون بارید considerable – hesābi حسابی
کیک شامل شکر، آرد، و کره هست consisting of – shāmel شامل
برای ایجاد کارخونه جدید construction – ijād ایجاد
پیشنهاد کرد من از تو مشاوره بخوام consultation – moshāvereh مشاوره
همه اطلاعات تماسم توی کارت تجاریمه contact – tamās تماس
آسیا بزرگترین قاره جهانهاز continent – qāreh قاره
افزایش یافت continue – yāftan یافتن
یه قرارداد جدید برنده شدیم contract – qarārdād قرارداد
انتهای بلوک هست convenience store – khorubārforushi خواروبارفروشی
convenience store – forushgāheh rāhati فروشگاه راحتی
تو میدونی که میتونی رو من حساب کنی count on – hasāb (kardan) حساب
من شهامت ندارم بهش بگم courage – shahāmat شهامت
سایمون خیلی خلاق creative – khālaqeh خلاقه
دلار واحد پول خیلی از کشورهاست currency – vāhed واحد
به خاطر لطمه ای که به اعتبارش خورده بود credit – e’tebār اعتبار
credit card – kārt-e e’tebāri کارت اعتباریم
به خاطر بحران اقتصادی مقصر میدونی؟ crisis – bohrān بحران
به اجرای موسیقی منتقد critic – montared منتقد
مقصر افزایش جرایم خشونت بار میدونم crime – jarāyem جرایم
تو به جدیت این جرم آگاهی داری؟ crime, sin – jorm جرم
که اون از من انتقاد کرد to criticize – entaqād انتقاد
داد و فریاد کردن به همدیگه cry – dād داد
دلار واحد پول خیلی از کشورهاست currency – vāhed واحد
اون با فحش موافق نیست cursing – fohsh فحش
من دومین مشتری بودم که customer – moshtari مشتری
تو همش حرف من رو قطع میکنی cut off – qat’ (kardan) قطع
پول بابت خسارت پرداخت کنم damage – khesārat (didan) خسارت
به خاطر لطمه ای که به اعتبارش خورده بود damage – latmeh لطمه
برای رویا پردازی تلف میکنم daydreaming – ruyāpardāzi رویا پردازی
غرامت بهش تعلق گرفت debt – ta’alloq gereftan تعلق
اسم مردی که ماشینش رو قرض گرفتی چیه؟ debt – qarz قرض
باید یه تصمیمات مهم بگیره، درست مثل یه مدیر decision – tasmin تصمیم
کاهش فوق العاده ای decrease – kāhesh (kardan) کاهش
من عمیقا از زندگی در این کشور پشیمانم deep – amiq عمیق
از خودت دفاع کنی defend – defā’ (kardan) دفاع
روی باند تاخیر داشت delay – ta’khir (dashtan) تاخیر
اون انکار کرد که پولها رو دزدیده بوده deny – enkār (kardan) انکار
اگه تو به پدر و مادرت وابسته ای dependent – vābasteh وابسته
اخبار خیلی ناراحت کننده بود depressing – nārāhat konandeh ناراحت کننده
ساختمونی که توی آتیش نابود شده بود destroyed – nabud (shodan) نابود
کاملاً متفاوت بود ,عقیدههای متفاوتی داری differing – motafāveti متفاوتی
من خودم به اندازه کافی مشکلات دارم difficulties – moshkelāt مشکلات
با خاک یکسان شدن dirt – khāk خاک
رنجر تنها سوار اسبش شد و توی غروب محو ش disappear – mav محو
تعطیلات تابستونی ما افتضاح بود disaster – eftazāh افتضاح
بعداز بحث اقتصادی discussion – bahs بحث
خونت کاملاً بهم ریختس disorder – beham rikhtesh بهم ریختس
چرا ایمیل به آدرس اشتباه ارسال شده؟ dispatch – ersāl ارسال
dispute – da’vā ma’vā دعوامعوا
لودویگ و ریتا کارشون به جدایی کشید divorce – jodā جدا
divulge – efshā (kardan) افشا
به مؤسسه خیریه اهدا کرد donate – ehdā kardan اهدا کردن
به من با شک نگاه کرد doubt – shak (bā) شک
driver’s license – gavāhināmeh-e ranandegi گواهینامه رانندگی
من از عنکبوتها وحشت دارم dread – vahshat وحشت
ما بهش میگیم ترک تحصیل a drop out – tark-e tahsil ترک تحصیل
بعداز چند ترم انصراف دا drop out – ensarāf (dādan) انصراف
ولی این ازدواج زیاد دووم نداشت *duration – davvom دووم
dust – kordan beh zamin خوردن به زمین
مشتاقانه منتظرم اون رو ببینم eagerly – moshtāqāneh مشتاقانه
در برابر اثرات مض effects – asarat اثرات
من خیلی تحت تأثیر سخنرانی اون قرار گرفتم effect – ta’sir تأثیر
درباره تأثیرات گرمایش جهانی effects – ta’sirat (pl of ta’sir) تأثیرات
ما قبض برق رو پرداخت نکردیم electricity bill – qabz-e barq قبض برق
باعث میشن پدر و مادرشون شرمنده ب embarrassed – sharmandeh شرمنده
داشتن ماشین تو رو قادر میسازه که enable – qādar قادر
رابطه شون در نهایت به نتیجه نرسید end – nehāyat نهایت
با خاک یکسان شدند equal – yeksān یکسان
تاحالا از خط استوا گذشتی؟ equator – khad-e ostevā خط استوا
کیک اساساً شامل شکر، آرد، و کره هست essentially – asāsan اساساً
ایمیل اصلاً نرسید essentially – aslan اصلاً
من نتونستم با دیوید ارتباط برقرار کنم establish – barqarār برقرار
حتی خود مگدا هم فکر نمیکنه even – hata khod-e … ham حتی خودہ … هم
event – ettefāq (oftadan) اتفاق
به شواهد مهمی برخوردن evidence – shavāhed شواهد
بر پایه گواهی دی ان ای evidence – govāhi گواهی
ولی تبدیل به یه رسوایی بزرگ شد exchange – tabdil تبدیل
طرز خارق العاده ای یاد بگیریم exceptional – khāreqol’ādehi خارق العاده ای
فیلم بیخودی طولانی بو exceptionally – bikhudi بیخودی
انتظار میره به زودی تموم شه expectation – entezār (dashtan / raftan) انتظار
تعطیلاتمون هزینه زیادی داشت expenses, cost – hazineh هزینه
مبادا هارد کامپیوترت از بین بره expire – bein raftan بین
explode – monfajer (shodan) منفجر
بسیاری از کالاهای ساخته شده صادر میشن export – sāder (shodan) صادر
در انفجار زخمی شده ا / وباعث انفجار پنج ماشین explosion – enfejār انفجار
حسابی تلکه شدیم extort – talakeh تلکه
کاهش فوق العاده ای در میزان جرم extraordinary – fuqol’adehi فوق العاده ای
یه مبل روبه روی صندلی راحتی بود face to face – ru beh ru روبه رو
ایتالیا در هنر، آشپزی، تاریخ، و مد معروفه famous – ma’ruf معروف
از اون در برابر طرفدارای دیوونه محافظت کنه fan – tarafdar طرفدار
ههمیشه با غریبهها مؤدب و خوب باش foreigner – qaribeh غریبه
سریع تر شدم fast – sari’ سریع
اون تقصیرما نبود fault – taqsir تقصیر
دعوتهای زیادی برای جشنای عروسی feast – jashn جشن
یه دعوا توی خیابون بود fight – da’vā (kardan) دعوا
بالاخره باز شد finally – bel’akhareh بالاخره
از نظر مالی مستقلی financial – māli مالی
راننده ای که باعث تصادف شد چهارصد یورو جریمه شد fine – jarimeh جریمه
اولین شغلم توی آژانس مسافرتی بود first – avvalin اولین
انگلیسی روون صحبت میکرد fluent – ravān روون
fly, jump – paridan پریدن
folding chair – sandaliye tāshu صندلی تاشو
دزدا به زور وارد خونه شدن force – zur زور
پلیس یه نیروی ویژه رو ایجاد کرده force, unit – niruنیرو
foreign policy – siāsat-e khārijih سیاست خارجی
ههمیشه با غریبهها مؤدب و خوب باش foreigner – qaribeh غریبه
خوشبختانه هیچ کس آسیب ندید fortunately – khosbahtaneh خوشبختانه
همه ی اسباب اثاثیتو کجا بذاری furniture – pl of asās asāsiyat اثاثیت
ولی بی فایده بود futile – bih fāyed بی فایده
که از بخشندگی اون بود generosity – bakhshandegi بخشندگی
شغل جدید رو به دست بیاره get – beh dast (avordan) به دست
to get away with murder – az qatl dar bereh از قتل دربره
عنکبوت غول پیکر توی فیلم هابیت giant – qul غول
مبادا هارد کامپیوترت از بین بره god forbid – mabādā مبادا
باید نمرههای خوب بگیرن grade – nomreh
به فارغ التحصیل های کالج یه چک graduate – fāraqoltahsil فارغ التحصیل
به عنوان پاداش امضا قرارداد grounds – onvān عنوان
خیلی سریع رشد کرد growth – roshd رشد
حدس میزنم آره guess – hads (zadan) حدس
اون همیشه میگه مقصر همه چیز منم guilty – moqasser مقصر
انتظار دارم به صدا عادت کنیم habit – ādat (kardan) عادت
خوندن دست خط من handwriting – dast-e khat دست خط
در برابر اثرات مض harmful – mozerr مضر
ودیم متنفره پرواز کنه hate – motenaffer (kardan) متنفر
here and there – in var o un var این ور و اونور
نمیدونم. شاید برم پیاده روی hiking – piādeh ravi (raft en) پیاده روی
من استخدام نشدم hiring – estekhdām استخدام
مهمون نوازی hospitality – mehmun navāzi مهمون نوازی مهربون
دوقلوی همسانن identical – hamsān همسانن
مشکلات با آدمهای ناجور ill-matched – nājur ناجور
تصور کنم تئو موتور سیکلت میرونه imagine – tasavvor (kardan) تصور
immigrant – mohājer (kardan) مهٱجر
بی عیب و نقص بود impeccable – bi eyb o naqs بی عیب و نقص
به کس دیگه ای اهمیت نمیده importance – ahammiāt (dādan) اهمیت
insect – hashareh حشره
مقصر افزایش جرایم خشونت بار میدونم increase – afzāyesh افزایش
غرامت بهش تعلق گرفت indemnity – qarāmat غرامت
تو یه آدم مستقلی independent – mostāqel مستقل
صنعت مهم منطقه جهانگردیه industry – san’at صنعت
هیدی موقع بازی والیبال زانوش آسیب دید injured – āsib آسیب
اصرار در خریدن ناهار برای من داشت insistence – esrār dar / beh اصرار در
کسی که شغلش بازرسی از کارخونه ست inspector – bāzras بازرس
دوست دارم به جاش برای دانشگاه درخواست بدم instead – beh jāsh به جاش
کتابی که دنبالش میگردی موجود نیست in stock – mojud موجود
دستورالعمل خیلی پیچیده instructions – dasturol’amal دستورالعملها
به مؤسسه خیریه اهدا کر institution – moasseseh مؤسسه
قصد دارم ساندویچ بخورم intention – qasd (dashtan) قصد
نمیخواستم ناراحتت کنم، من عمداً اینکارو نکردم intentionally – amdan عمداً
علاقه ای ندارم / ورزش مورد علاقم اسکیه interest – alāqeh علاقه
کار جدیدش تا حدی جالبه interesting – jāleb جالب
interlocuter – mokhātab مخاطب
که آرامشش بهم نخوره interrupt – beham nakhorبهم نخور
بعد از وقفه سخنران ادامه داد interruption – vaqfeh وقفه
پلیس بررسی جنایت داره دنبال سه مرد میگرده investigate – barresi بررسی
investigation – بازجوی
تو مصاحبه کاری موفق نشد interview – mosāhebe مصاحبه
من به موقع ترمز رو فشار دادم in time – beh muqe’ به موقع
چینیها چاپ رو اختراع کردن invent – ekhterāh اختراع
دعوتنامه نگرفتم ,نه، اونها دعوت نشدن invite – da’vat (kardan) دعوت
الان خیلی آزار دهنده ست irritating – āzār dehandeh آزار دهنده
تعدادی از افرادی که برای شغل درخواست دادن job – shoql شغل
اون درجامیزنه، کلاس یوگا ميره jog – darjā mizaneh درجامیزنه
ترجیح میدم روزنامه نگار باشم journalist – ruznāme-ye negār روزنامه نگار
درست مثل یه مدیر just like – dosrost mesleh درست مثل
من همین الان تست کردم مزه خیلی بدی میده just now – hamin elān همین الان
تو من رو یاد مهربونیهای مادرم میندازی kind – mehrabun مهربون
یکی یکی پایین گذاشت knock down – pāyin gozasht پایین گذاشت
بابت قبول شدنش حقوق تبریک law – hoquq حقوق
همان قوانین ترافیکی رو رعایت کنن law, rules – pl of qānun qavānin قوانین
ولی من میخوام برم مدرسه وکالت law school – vekalat مدرسه وکالت
جولیوس کسی هست که میتونی بهش تکیه کنی lean on – tekye تکیه
وقتی آموزش زبانت شروع به سخت شدن learning – āmuzesh آموزش
با حروف بزرگ بنویسی که خوانا باشه legible – khānā خوان
من تو اوقات فراغتم چیکار کردم leisure – farāqat فراغت
جک گذاشت این اتفاق بیفته let them have it – گذاشت این اتفاق بیفته
اونها ما رو به دروغ گفتن متهم کردن lie – duruq (goftan) دروغ
جایی زندگی کنم که نور خورشید زیاد باشه light – nur نور
یه خواروبارفروشی انتهای بلوک هست limit – entehā انتها
اون سخنران سخنوریه literary eloquence – sokhanvari سخنوری
لیلا ادبیات میخونه literature – adabiāt ادبیات
مارمولک های زیادی در باغ وجود دارد lizard – mārmulāk مارمولک
فیلم بیخودی طولانی بود lengthy – tulāni طولانی
در رو قفل کرد lock – qofl قفل
بلیط بخت آزمایی بخر lottery – bakht āzmāi بخت آزمایی
به طرز خارق العاده ای، سریع یاد بگیریم manner – tarz طرز
زنی رو که مسئول بازاریابی بود marketing – bāzāryābi بازاریابی
بیست ساله که ازدواج کردن marriage – ezdavāj ازدواج
meaning that – beh in ma’ni معنی
یعنی تو هنوز برای پول به اونها نیاز داری means – ya’ni یعنی
تو نمیتونی وارد شی مگه اینکه عضو باشی member – ozv عضو
members – pl of ozv a’zā اعضا
متأسفم بابت کثیف کاری mess – kasif kāri کثیف کاری
من حواسم به همه هماهنگیهای سفر هست mind – havās حواس
حداقل مبلغ کارت minimum payment – hadāqel-e moblaq حداقل مبلغ
moment, period of time – moddat مدت
اکثر ماشینها چهارتا چرخ دارن most – aksarاکثر
پلیس به انگیزههای مظنون مشکوکه motivation – angizeh انگیزه
اون اشتباهاً با من برخورد کرد mistakenly – eshtebāhan اشتباهاً
برای سوتفاهم معذرت misunderstanding – suetafāham سوتفاهم
پلیس نسبت به قاتل پیش دستی کرد murderer – qātel قاتل
وقتی که من بچه بودم، قارچ دوست نداشتم mushroom – qārj قارچ
musical instrument – sāzi (zadan) سازی
راز چیزیه که قابل توضیح نیست mystery – rāz راز
necessity – ehtiyāj احتیاج
من چند روز برای فکر کردن به پیشنهادت نیاز دارم need – niāz نیاز
news – akhbar اخبار
گزارش شده که news – gozāresh (shodan, dādan) گزارش
information, news – ettelāyāt اطلاعات
nonsense – čert-o-pert چرتوپرت
توجه میکنی قیمتهای رستوران خیلی بالاست notice – tavajoh توجه
همه ژاکتها برای اینکه مانع بشه کافی نبودن obstacle – māne’ مانع
تو فرصت زیادی برای تمرین زبان خارجیت داری؟ occasion – forsat فرصت
odds and ends – xert-o-pert خرتوپرت
مردم اغلب مشکل دارن often – aqlab اغلب
زوج پیر توی پارک بودن old couple – zuj-e pirزوج پیر
old people – sālmandān سامندان
من توی پرواز صندلی سمت راه رو داشتم on the aisle – samt-e rāh سمت راه
بعداز عملش حس خیلی بهتری داره operation – amal (ā, sh) عمل
خیلی از عقیدههاش opinion – aqid عقید
صلح جو کسیه که مخالف جنگه opposed to – mokhālef (beh) مخالف
در برابر اثرات مض opposite – barābar برابر
بد سازماندهی شده بود organized – sāzmāndeh سازماندهی
وگرنه خوابت نمیبره otherwise – vagarna وگرنه
نسبت به قاتل پیش دستی کرد outsmart – pish dasti (kardan) پیش دستی
تو بهش یه معذرت خواهی بدهکاری owe – bedehkār بدهکار
صاحبای خونه ها سعی کردن اعتراض کنن owner – sāheb صاحب
صلح جو کسیه که مخالف جنگه pacifist – solh ju صلح جو
این قابلمه رو با آب پر کن pan – qāblameh قابلمه
آپارتمان فضای پارکینگ اختصاصی نداره particular – ekhtsās اختصاص
بیوه، زنیه که شوهرش فوت شده pass away – fowt فوت
تو باید صبور باشی تا به بچههای کوچیک درس بدی patient – sabur صبور
ما قبض برق رو پرداخت نکردیم pay – pardākht پرداخت
perception – understanding – dark (kardan) درک
به اجرای موسیقی منتقد performance – ejrā اجرا
ترجیح میدم خلبان هواپیما باشم pilot – khalabān خلبان
خجالت آوره که آپارتمان فضای it’s a pity – khejalāt-avor خجالت آو
تا محل کار رانندگی کنم place – mahel محل
شرکت نقشه تجاری جدیدی داره plan – naqsheh نقشه
یه مشکل اشاره کرد point out – eshareh (kardan) اشاره
ههمیشه با غریبهها مؤدب و خوب باش polite – mo’adab مؤدب
هیچ احتیاجی به رفتار بی ادبانه نیست politeness – adabāneh ادبانه
یه نفر کفش به طرف سیاستمدار انداخت politician – siāsatmadār سیاستمدار
و به فقیران میداده poor – faqir فقیر
طفلک! حتماً حس خیلی بدی داری poor little child – teflak طفلک
جمعیت لندن الان داره کاهش پیدا میکنه population – jam’yyat جمعیت
نگرشش نسبت به شغلش خیلی مثبته که positive – mosbat مثبت
من به شدت واجد شرایط بودم possessing – vājed واجد
مدیرم به یه مشکل بالقوه potential – belqovveh بالقوه
من بعدش ازش تعریف کردم praise – ta’rif (kardan) تعریف
ترجیح میدم رمانم رو بخونم prefer – tarjih (dadan) ترجیح
اونها ادعا میکنن که pretend, claim – ede’ā (kardan) ادعا
من وانمود کردم دارم روزنامه میخونم pretend – vānemud (kardan)
احتمالاً ترافیک زیادی تو جاده باشه probably – etemālan احتمالاً
بیا در مورد مسائل تولید problems – massa’el مسائل
درحالیکه in process – dar hal درحال
نیاز زیادی که به محصولاتش وجود داشت product – masul محصول
کالاهای ساخته شده در این کارخونه صادر میشن products – kālā
بیا در مورد مسائل تولید صحبت production – tolid تولید
علاوه بر مدرک حرفه ای professional degree – modrak-e herfi مدرک حرفه
به این معنیه که تو میخوای یه پیشرفت progress – pishraft پیشرفت
ما از ترک کردن ساختمون منع شده بودیم prohibited – man’ (shodan) منع
به محافظ کنار بزرگراه برخورد کر protector – mohāfez محافظ
از پوست محافظت protection – mohāfezat (kardan) محافظت
صاحبای خونه ها سعی کردن اعتراض کنن protest – e’terāz اعتراض
بهترین آرزوها برای پدر و مادر جدید افتخار proud – eftakhar افتخار
نیاز ما به غذا رو تأمین میکنن provide – ta’min (kardan) تأمین
که میتونه زندگی رو فراهم کنه provide – farāham (kardan) فراهم
اون روانشناسی خونده psychology – ravānshenāsi روانشناسی
خبرهای بدی در مورد مظنون به قتل منتشر شد publish – montasherمنتشر
pure, simple – mahz محض
صندوقدار خواروبار تو رو توی کیسه purchases – kharubārخواروبار
به ندرت روزنامه میخونه rarely – beh nodrat ندرت
بیشتر پیشنهاداتی که توی جلسه داده شد منطقی rational – manteqi منطقی
اشعه ماورا بنفش rays – ashe’e اشعه
من از عکس العمل اون به پیشنهاد reaction – aksal’amal عکس العمل
تا بتونیم در دنیای واقعی رقابت کنیم real – vāq’i واقعی
به دلیل گیاهخوار بودن reason, motive – dalil دلیلی
واسه همین مجبور شدم for that very reason – vāseh hamin واسه همین
دعوتهای زیادی برای جشنای عروسی دریافت کردم receive – daryāft دریافت
recently – (be) tāzegi تازگی
شناسایی دزد سخت بود recognition – shenāsāi شناسای
من اقامت توی اون هتل رو توصیه نمیکنم recommend – tusiheh توصیه
که قابل بازیافتن recycle – bāzyoftan بازیافتن
برای هر شغلی که درخواست داده بود رد شد refused – radd رد
که مربوط به شرکت نفت هست رسوایی شرکت نفته regarding – marbut مربوط
صنعت مهم منطقه جهانگردیه region – mantaqeh منطقه
باید دوچرخه ات رو ثبت کن register – sabt (kardan) ثبت
من عمیقا از زندگی در این کشور پشیمانم regretful – (az …) pashimān پشیمان
رابطه لودویگ و ریتا مشکل داره relationship – rābeteh رابطه
درحالیکه بعضی هاشون نسبت به اونه relative to – nesbat-beh نسبت به
با وجوداینکه حقوقش تقریباً کم بود relatively – taqriban تقریباً
من جلسه رو بهش یادآوری میکنم reminder – yādāvori یادآوری
ماشین لباسشویی دیروز بعدازظهر تعمیر شد repair – ta’mir تعمیر
تقاضای استعفا دادم request – taqāzā تقاضا
توی یه هتل ساحلی اقامت داریم residence – eqāmat (dashtan) اقامت
تقاضای استعفا دادم resign – esta’fā استعفا
همان قوانین ترافیکی رو رعایت کنن respect – re’āyat رعایت
کی برای قتل مسئول بود responsible – mos’ul مسئول
توی شغلش مسئولیت زیادی داره responsibility – mos’uliyat مسئولیت
رابطه شون در نهایت به نتیجه نرسید result – (beh) natijeh نتیجه
نیراج نمیخواد بازنشسته شه retired – bāz neshashteh بازنشسته
فرهنگ غنی داره rich – qani (pl aqniā) غنی
نارگیلو به طرف صخره پرتاب کردم rock – sakhreh صخره
میتونی ده کیلومتر بدویی؟ run – davidan (bodui) دویدن
اونها به شواهد مهمی برخوردن run across – bar khordan برخوردن
این کاغذها رو یه جای امن نگه دار safe – amn امن
این کاغذها رو یه جای امن نگه دار safe place – jā-ye amn جای امن
فایلات رو هم ذخیره کن / هدف اون ذخیره پوله save – zakhireh ذخیره
رسوایی که مربوط به شرکت نفت هست scandal – rosvāyi رسوای
سرویس دهی افتضاح بود scandalous – eftezah افتضاح
این صحنه واقعاً جمعیت رو جمع کرد scene – sahneh صحنه
من زمان بندی رو کپی کردم schedule – zamunbandi زمان بندی
نقشه باید محرمانه باشه secret – mahramāneh محرمانه
تو به جدیت این جرم seriousness – jediyat جدیت
تهویه هوا تو خونشون نصب کرده setting up – nasb (kardan) نصب
احساس شرمساری میکنن shame – sharmsāri شرمساری
صورتش رو شست، اصلاح کرد shave (perfect) – eslāh اصلاح
پلیس به صورت تصادفی شلیک کرد shoot – shalik (kardan) شلیک
ناگهان حس کرد یه نفر زد به شونش shoulder – shāneh شونہ
خیلی بلند فریاد زد shout – fariād فریاد
کسی میتونه به من نشون بده show – neshun (dādan) نشون
عنوان پاداش امضا signature – emzā امضا
درباره وضعیت نگران بود situation – vaz’yat وضعیت
از اتوبوس پیاده میشد لیز خورد slip – liz (khordan) لیز
یه تایپیست خیلی کند slow – kond کند
دست و پنجه نرم کن smooth – narm نرم
پس به زودی مدیر جدید میاد soon – beh zudi به زودی
داستانهایی که پایان غم انگیز دارن sorrowful – qamingiz غم انگیز
متاسفم که این رو میشنوم sorry – motā’asef متأسف
میتسوکو هیچ گونه گوشتی نمیخوره sort – guneh گونه
خجالت آوره که آپارتمان فضای space – fazā فضا
پلیس یه نیروی ویژه رو ایجاد کرده special – vizhh ویژه
کریم یه وکیله که متخصص قانون شرکته specialist – motakhasses متخصص
این ویژگی اونه که همه رو منتظر نگه داره specialty – vizhegi ویژگی
سعی میکنه مشخص کن specify – moshakhas مشخص
قطار با سرعت دویست بر ساعت داشت حرکت میکرد speed – sor’at رعت
کسی شک نکرد که کارمند یه جاسوسه spy – jāsus جاسوس
در بیشتر نقاط آمریکا State (US) – naqāt نقاط
من نمیرم مگه اینکه بارون بند بیاد stop – band (amadan) بند
نمیتونن جلوش رو بگیرن stop – jalush-ru gereftan جلوش رو بگیرن
میدونستم اون عجیب بود چون همه هشدار داده بودن strange – ajib عجیب
stressful – por esteres پر استرس
من باید امشب مطالعه کنم study – motāle’eh مطالعه
اعتصاب سه هفته پیش شروع شد strike – e’tesāb اعتصاب
که از بیماری قلبی رنج میبرن suffer – (az …) ranj (bordan) رنج
suggestion – pishnahād پیشنهاد
موفّق successful – movaffaq
مقصر اینکه اخیراً خودکشی زیاد شده suicide – khodkoshi خودکشی
جولیوس کسی هست که میتونی بهش تکیه کنی support – takyeh تکیه
surprised – mota’ajjeb (shodan) متعجب
و تسلیم نشو surrender – taslim تسلیم
به سمت مظنون نشونه گرفتن suspect – maznun مظنون
ایجاد کارخونه جدید معلق شده suspended – moallaq معلق
پلیس به انگیزههای مظنون مشکوکه مشکوک suspicious – mashkuk مشکوک
اون از استخر اومد بیرون swimming pool – estaqr استخر
هشت سیاره توی منظومه شمسی system (poem) – manzumeh منظومه
گفتم که آروم باشه و آسون بگیره take it easy – āsun begir آسون بگیر
کلیدها رو از کیفش برداشت take out – bardāshtan رداشتن
به سمت مظنون نشونه گرفتن target – neshuneh نشونه
فکر میکنی پولدارها باید مالیات بیشتری بدن؟ taxes – māliyāt مالیات
بنابراین نیازی نیست برای چیزی نگران باشی therefore – banābarin بنابراین
نارگیلو به طرف صخره پرتاب کردم throwing – partāb (kardan) پرتاب
اوقات سختی ,من تو اوقات فراغتم چیکار کردم times – aoqāt (pl of vaqt) اوقات
بسیاری از کشورها تحمل خارجیا رو ندارن tolerance – tahammol تحمل
چرخه و ماشین وسایل حمل و نقل transportation – hamlo naql حمل و نقل
من در طی [ى] عمل هوشیار نبودم throughout – dar teyi در طی
برای تحقیقات در مورد قتلها ایجاد کرده truth-seeking – tahqiqāt تحقیقات
تلاش میکرد ماشینش رو بفروشه try – tālesh (kardan) تلاش
تو باید سعی کنی و تمرکز کنی try – sa’y (kardan) سعی
تو ژاکت جدیدت رو پرو کردی و خوشت نیومد try on – poru پرو
ماشینم زیاد قابل اعتماد نیست trust – e’temād اعتماد
دوقلوی همسانن twins – duqolu دوقلو
ماورا بنفش ultraviolet – māvarā-ye bānsh ماورا
من خیلی تحت تأثیر سخنرانی اون قرار گرفتم under – taht-e تحت
کار خیلی ناعادلانه ای بود unfair – nā’ādelāneh ناعادلانه
تو نمیتونی وارد شی مگه اینکه عضو باشی unless – mageh inkeh مگه اینکه
در حل مشکل ناموفق بود unsuccessful – nāmovaffeq ناموفق
مردم قبلاً پیجر… ولی الان کاملاً بی مصرفه usage – masraf مصرف
چقدر زمان برای تمرین انگلیسی صرف میکنی؟ use – sarf (kardan) صرف
پس نگران بودنت بی فایدست useful – fāyed فاید
جک معمولاً تا سرکار رانندگی نمیکنه usually – ma’mulan این قربانی رو بر
گیاهخوار کسیه که گوشت نمیخوره vegetarian – giāhkhār گیاه خوار
نمیگردون victim – qorbān قربان معمولاً
منظره رو به باغ داره a view onto – manzareh-e ru beh منظره رو به
یک مرد به شدت ناراحت شد violence – sheddat شدت
اون پرسید آیا من مایلم برم مسافرت want – māyel مایل
دانشمندان به هشدار به ما warning – hoshdār (beh) هشدار
اگه زبالههایی داری waste – zobāleh زباله
من زمان زیادی رو برای رویا پردازی تلف میکنم waste – talaf (kardan) تلف
اونها هم به من دست تکون دادن wave – (dast) takun (dādan) تکون
پول از ثروتمندان میگرفته wealthy – servatmand ثروتمند
اسلحههاشون رو به سمت مظنون نشونه گرفتن weapons – aslaheh اسلحه
رفتن عروسی wedding – arusi عروسی
خیلی وزن زیاد کرده weight– vasn وزن
weight lifting – vazneh bardāri وزنه برداری
دیوانه سنگی در چاه میاندازد well – chāh چاه
ما درگوشی با هم حرف زدیم تا whisper – daregushi درگوشی
whisper – pech pech پچ پچ
ماجراجوییم به دور دنیا wide world – dur-e donyā دور دنیا
بیوه، زنیه که شوهرش فوت شده widow – biveh بیوه
یه قرارداد جدید برنده شدیم winner – barandeh (shodan) برنده
چهل عاقل نمیتوانند در بیاورند wise – ‘āqel عاقل
میتونم واسه چمدونات کمکت کنم؟ with – vāseh واسه
اون میتونه خیلی سرگرم کننده باشه witty – sargarm-konandeh سرگرم کننده
نیازی نیست برای چیزی نگران باشی worry – negarān
که قابل بازیافتن worthy – qābel قابل
موقع اصلاح خودت رو زخمی کردی wound – zakhmi زخمی