Shtisel – A Superb Melodrama

I had my say on things Abrahamic in this poem:: https://alteritas.net/pastis/inventory/genesis-11-25

That read, #Shtisel is a superb melodrama about an extended #Haredi family in Jeruslem. In Hebrew with occasional lashes of #Yiddish, it is deeply comic, yet casuistic and poetic in a Talmudic sense.

 


 

Just as wisdom has made a crown for one’s head, so, too, humility has made a sole for one’s foot.

— Yitzhak ben Eleazar, Jerusalem Talmud(Shabbat8b)

 

 

Math Quiz

 

“A Furiously Active Intelligentsia”

I suspect that those who see our mental culture as fungible in favor of the very specific matter of overturning power differentials are demonstrating the anti-intellectual substrate of being American.

There’s a reason this is resisted officially in France and would never acquire any purchase in Russia where there is a furiously active intelligentsia, and why it is having an effect in Germany where there is understandably always a sense of national guilt about the Holocaust.

Let’s try this. I dismiss claims that it is trivial to be concerned about a paradigm that threatens to overturn our concepts of intellectual inquiry, artistic endeavor and moral perspective. Apparently there are those who consider those things sideshows, things to get to later. I proudly disinclude myself from their number.

 – John McWhorter, Tweeted 24 Feb 21

An English-Persian Lexicon

A lexical tool devised by G Lang to go with Glossika Persian through Level B (2. 10 Aug. 2018):

*

ما از ترک کردن ساختمون منع شده بودیم  abandon – tark (kardan) ترک

همسایه ما به تازگی تهویه هوا نصب کرده  A/C – tahvie-ye havā تهویه هوا

در خصوص برنامه جدید بازاریابی  about – (dar) khosus خصوص

بابت قبول شدنش توی دانشگاه about – bābat بابت
accept – paziroftan پذیرفتن

پذیرش مخاطبانم به سخنرانیم  acceptance – paziresh (qalbuli) پذیرش

پلیس به صورت تصادفی شلیک کرد accident – tasādof تصادف

برای این موقعیت انجام بدی accomplish – enjām انجام

به اشتباه به قتل متهم شده accused – motaham متهz

حقوقم اضافه شده addition – ezāfeh اضافه

اعتراف كردن که پول‌ها رو دزدیدن admit – e’terāf (kardan)

اعترافمزایای زیادی توی تنها زندگی کردن هست advantage – mazāyā

مزایاآغاز ماجراجوییم به دور دنیا adventure – mājorāju ماجراجو

من یه کم نصیحت لازم دارم advice – nasihat نصیحت

ایروبیک کار می‌کنه aerobics – ayerobik ایروبیک

affection – mohebbat محبت

کرم ضد آفتاب against – zedd ضد

مأمور گمرک/ همسایه من مأمور اف بی آیه agent – ma’mur مأمور

خیلی از عقیده‌هاش موافق نیستم agreed – movāfeq موافق

کل ساختمون نابود شد all – kohl کل

all in all – dar kol در کل

اگرچه حال خوبی نداشت، رفت سرکار although – agarcheh اگرچه

although – bā vojud inkeh با وجود اینکه

به ارتفاع ده هزار متر پرواز می‌کنیم  altitude – ertefa’ ارتفاع

میزان جرم amount – mizān  میزان

دکتر‌ها به من بیهوشی داده بودن anesthetic – bihushi بیهوشی 

حتی بیشتر عصبانی شد angry – asabāni عصبانی

به خاطر نگفتن حقیقت معذرت خواهی کنی apology – ma’zerat معذرت

که برای شغل درخواست دادن apply – dar-khast dādan درخواست دادن

پر از اشتباهات واضح بود apparent – vāzeh واضح

ظاهراً گربش توی آتیش مرده بود apparently – zāherān ظاهراً

یه وقتی باهات تماس می‌گیرم appointment – tamās (gereftan) تماس

من واقعاً قدردانی می‌کنم appreciate – qadredāni (kardan) قدردانی

هیچ کدوم ازاون‌ها مناسب نبودن  appropriate – monāseb مناسب

پدر و مادرش کاری که اون کرده رو تأیید نمی‌کنن approve – ta’yid تأیید

با یکی ازهمسایه‌هاش جرو بحث داشت argument – joru bahs جرو بحث

مقاله ای که من برای کلاس نوشتم article – maqāleh مقاله

انگار که هیچ اتفاقی نیفتاده as if – ingār que انگار که

چیزها برای بیکار‌ها چندان آسون نیس as much as – chandān چندان

به محض اینکه امکانش باشه بره دکتر.  as soon as – (beh) mahz-inkeh محض

بعداز دوسال دستیار مدیر شد assistant – dastiār دستیار 

چندرا نه سال پیش به شرکت ملحق شد associate – molhoq ملحق 

من واقعاً متحیر بودم astonished – motahayer متحیر  

نگرشش نسبت به شغلش خیلی مثبته attitude – negaresh نگرش

کار جدیدش تا حد زیادی جذاب بود attractive – jazzāb جذاب

مخاطبا به اجرای موسیقی منتقد بودن audience – mokhātābā مخاطبا

مقامات هنوز درباره علت انفجار گیج هستن authorities – moqāmāt مقامات

aware – (be …) agāhi (dashtan) آگاهی 

من شنیدم یه نفر نیمه شب در رو کوبید bash – kubidan کوبیدن

بر پایه گواهی دی ان ای basis, on the – bar payeh بر پایه

از امروز تا فردا عقب بندازیم behind – aqab عقب

پلیس اعتقاد داره بین دو قتل یه ارتباطی وجود داره believe – e’teqād اعتقاد

برای گیر آوردن شغل جدید benefits – gir (amadan/avordan) گیر

علاوه بر مدرک حرفه ای besides – alāveh bar علاوه بر

bien-aimée – mahbub محبوب

دوشنبه آینده تولد قاسمه birthday – tavalod تولد

مایلم یه مقدار اطلاعات درباره هتل بگیرم a bit – maqdār مقدار

من تلویزیون رو مقصر افزایش جرایم blame – bar dānestan بار دانستن

خواهرت رو سرزنش نکن blame – sarzanesh (kardan) سرزنش

می‌خوام با قایق سفر کنم boat – qāyeq قایق

عنوان پاداش امضا bonus – pādāsh پاداش

مردمی که مزاحمش بشن bother – mozāhem مزاحم

brawl – dādobidād دادوبئداد

لودویگ و ریتا بهم زدن break up – beham zadan بهم زدن

این قربانی رو بر نمی‌گردون bring back – bar gardāndan برگرداندوندن

 اون تصادفاً با من برخورد کرد bump into – bar khordan bā برخورد

burden – bār بار

با فشار دکمه سبز امتحان کن button  dokmeh دکمه

قبرستون جایی هست که مردم دفن می‌شن bury – dafn دفن 

شرکت نقشه تجاری جدیدی داره business person – tājer تجا

داشتن ماشین تو رو قادر می‌سازه که capable of – qādar (-e / beh)

پدر الگا سرمایه گذار نفت هست capital sarmāyeh (gozashtan) سرمایه

capitalism سرمایه گرایی

capitalist سرمایه داری 

capitalist regime رژیم سرمایه داری

از پدر و مادر پیرشون مراقبت می‌کنن care for – morāqebat مراقبت

برای اون مورد قتل چه اتفاقی افتاد؟ case – mored مورد

پول نقد کافی نیاوردم cash – naqd نقد

صندوقدار خواروبار تو رو توی کیسه cashier – sanduqdar صندوقدار

راننده ای که باعث تصادف شد  cause – bā’es  (shodan) باعث درباره علت انفجار cause – ellat علت

قبرستون جایی هست که مردم دفن می‌شن cemetery – qabrestān قبرستون

من کاملاً مطمئنم که certain – motma’en  مطمئن

چطور کارتریج پرینتر رو عوض کنم change – avaz عوض

با حروف بزرگ بنویسی character – haruf حروف

تلفنم نیاز داره شارژ بشه charge – shārj  شارژ

به مؤسسه خیریه اهدا کرد charity – kheriyyeh خیریه

دانش آموزان مظنون به تقلب در امتحان cheating – taqallob تقلب

توی موقعیت خطرناک بودن circumstances – moqe’iyyat موقعیت

دست و پنجه نرم کن claw, paw – panjeh پنجه

نارگیلو به طرف صخره پرتاب کردم coconut – nārgil نارگیل

خیلی راحت این دور و بر بری coming and going – duro-bar دور و بر

commerce – dādosetad دادوستد

commission – khārej az comisiun خارج از کمیسیون

در دنیای واقعی رقابت کنیم compete – reqābat رقابت

تو مسابقه ی تنیس تبریک گفتم competition – mosābaqeh مسابقه

از درد شکمش شکایت می کرد complain – shekāyat (kardan) شکایت

من کلاً فراموشش کرده بودم completely – kolān کلاً

من کاملاً مطمئنم که تو می‌تونی completely – kāmelan کاملاً

تکمیلش تا سه ماه آینده زمان می‌بره completion – takmil تکمیل

موقعیت خیلی پیچیدست complicated – pichideh پیچیده

دانشجوها بیست درصد از جمعیت رو تشکیل composed – tashkil تشکیل

من دارم سعی میکنم تمرکز کنم concentrate – tamarkoz (kardan) تمرکز

سعی کردن لاپوشونی کنن conceal – lāpushuni لاپوشونی

شرایط لازم رو داشتن / توی شرایط سختی بود  condition – sharāyet شرایط

گواهینامه کسپر مصادره شده confiscate – mosādereh مصادره

توضیحات معلم گیج کننده بود confused dizzy – gij گیج

برای گیر آوردن شغل جدید تبریک گفتم congratulate – tabrik (goftan) تبریک

جاده ای که به دوتا شهر وصل می‌شه خیلی باریکه connecting – vasi وصل

بین دو قتل یه ارتباطی وجود داره connection – ertebāt ارتباط

من در طی [ى] عمل هوشیار نبودم conscious – hushiar هوشیار

حسابی بارون بارید considerable – hesābi حسابی

کیک شامل شکر، آرد، و کره هست  consisting of – shāmel شامل

برای ایجاد کارخونه جدید construction – ijād ایجاد

پیشنهاد کرد من از تو مشاوره بخوام consultation – moshāvereh مشاوره

همه اطلاعات تماسم توی کارت تجاریمه contact – tamās تماس

آسیا بزرگترین قاره جهانهاز continent – qāreh قاره

افزایش یافت continue – yāftan یافتن

یه قرارداد جدید برنده شدیم  contract – qarārdād قرارداد

انتهای بلوک هست  convenience store – khorubārforushi خواروبارفروشی

convenience store – forushgāheh rāhati فروشگاه راحتی

تو می‌دونی که میتونی رو من حساب کنی count on – hasāb (kardan) حساب

من شهامت ندارم بهش بگم courage – shahāmat شهامت

سایمون خیلی خلاق creative – khālaqeh خلاقه 

دلار واحد پول خیلی از کشور‌هاست currency – vāhed واحد

به خاطر لطمه ای که به اعتبارش خورده بود credit – e’tebār اعتبار

credit card – kārt-e e’tebāri کارت اعتباریم

به خاطر بحران اقتصادی مقصر می‌دونی؟ crisis – bohrān بحران

به اجرای موسیقی منتقد critic – montared منتقد

 مقصر افزایش جرایم خشونت بار می‌دونم crime – jarāyem جرایم

تو به جدیت این جرم آگاهی داری؟ crime, sin – jorm جرم 

که اون از من انتقاد کرد to criticize – entaqād انتقاد

 داد و فریاد کردن به همدیگه cry – dād داد

دلار واحد پول خیلی از کشور‌هاست currency – vāhed واحد

اون با فحش موافق نیست cursing – fohsh فحش

من دومین مشتری بودم که customer – moshtari مشتری

تو همش حرف من رو قطع می‌کنی cut off – qat’ (kardan) قطع

پول بابت خسارت پرداخت کنم damage – khesārat (didan) خسارت

به خاطر لطمه ای که به اعتبارش خورده بود damage – latmeh لطمه

برای رویا پردازی تلف می‌کنم daydreaming – ruyāpardāzi رویا پردازی

غرامت بهش تعلق گرفت debt – ta’alloq gereftan تعلق

اسم مردی که ماشینش رو قرض گرفتی چیه؟ debt – qarz قرض

باید یه تصمیمات مهم بگیره، درست مثل یه مدیر decision – tasmin تصمیم

کاهش فوق العاده ای decrease – kāhesh (kardan) کاهش

من عمیقا از زندگی در این کشور پشیمانم deep – amiq عمیق

از خودت دفاع کنی defend – defā’ (kardan) دفاع

روی باند تاخیر داشت delay – ta’khir (dashtan) تاخیر

اون انکار کرد که پول‌ها رو دزدیده بوده deny – enkār (kardan) انکار

اگه تو به پدر و مادرت وابسته ای dependent – vābasteh وابسته

اخبار خیلی ناراحت کننده بود depressing – nārāhat konandeh ناراحت کننده

ساختمونی که توی آتیش نابود شده بود destroyed – nabud (shodan) نابود

کاملاً متفاوت بود ,عقیده‌های متفاوتی داری differing – motafāveti متفاوتی

من خودم به اندازه کافی مشکلات دارم difficulties – moshkelāt مشکلات

با خاک یکسان شدن dirt – khāk خاک

رنجر تنها سوار اسبش شد و توی غروب محو ش disappear – mav محو

تعطیلات تابستونی ما افتضاح بود disaster – eftazāh افتضاح

بعداز بحث اقتصادی discussion – bahs بحث

خونت کاملاً بهم ریختس disorder – beham rikhtesh بهم ریختس

چرا ایمیل به آدرس اشتباه ارسال شده؟ dispatch – ersāl ارسال

dispute – da’vā ma’vā دعوامعوا

لودویگ و ریتا کارشون به جدایی کشید divorce – jodā جدا

divulge – efshā (kardan) افشا

به مؤسسه خیریه اهدا کرد  donate – ehdā kardan اهدا کردن

به من با شک نگاه کرد doubt – shak (bā) شک

driver’s license – gavāhināmeh-e ranandegi گواهینامه رانندگی

من از عنکبوت‌ها وحشت دارم dread – vahshat وحشت

ما بهش می‌گیم ترک تحصیل a drop out – tark-e tahsil ترک تحصیل

بعداز چند ترم انصراف دا drop out – ensarāf (dādan) انصراف

ولی این ازدواج زیاد دووم نداشت *duration – davvom دووم

dust – kordan beh zamin خوردن به زمین

مشتاقانه منتظرم اون رو ببینم eagerly – moshtāqāneh مشتاقانه

در برابر اثرات مض effects – asarat اثرات

من خیلی تحت تأثیر سخنرانی اون قرار گرفتم effect – ta’sir تأثیر

درباره تأثیرات گرمایش جهانی effects – ta’sirat (pl of ta’sir) تأثیرات

ما قبض برق رو پرداخت نکردیم electricity bill – qabz-e barq قبض برق

باعث می‌شن پدر و مادرشون شرمنده ب embarrassed – sharmandeh شرمنده

داشتن ماشین تو رو قادر می‌سازه که enable – qādar قادر

رابطه شون در نهایت به نتیجه نرسید end – nehāyat نهایت

با خاک یکسان شدند equal – yeksān یکسان

تاحالا از خط استوا گذشتی؟ equator – khad-e ostevā خط استوا

کیک اساساً شامل شکر، آرد، و کره هست essentially – asāsan اساساً

ایمیل اصلاً نرسید essentially – aslan اصلاً

من نتونستم با دیوید ارتباط برقرار کنم  establish – barqarār برقرار

حتی خود مگدا هم فکر نمی‌کنه even – hata khod-e … ham حتی خودہ  هم

event – ettefāq (oftadan) اتفاق

به شواهد مهمی برخوردن evidence – shavāhed شواهد

بر پایه گواهی دی ان ای evidence – govāhi گواهی

ولی تبدیل به یه رسوایی بزرگ شد exchange – tabdil تبدیل

طرز خارق العاده ای یاد بگیریم exceptional – khāreqol’ādehi خارق العاده ای

فیلم بیخودی طولانی بو exceptionally – bikhudi بیخودی

انتظار میره به زودی تموم شه expectation – entezār (dashtan / raftan) انتظار

تعطیلاتمون هزینه زیادی داشت expenses, cost – hazineh هزینه

مبادا هارد کامپیوترت از بین بره expire – bein raftan بین

explode – monfajer (shodan) منفجر

بسیاری از کالاهای ساخته شده صادر می‌شن export – sāder (shodan) صادر

در انفجار زخمی شده ا / وباعث انفجار پنج ماشین explosion – enfejār انفجار 

حسابی تلکه شدیم extort – talakeh تلکه

کاهش فوق العاده ای در میزان جرم extraordinary – fuqol’adehi فوق العاده ای

یه مبل روبه روی صندلی راحتی بود face to face – ru beh ru روبه رو

ایتالیا در هنر، آشپزی، تاریخ، و مد معروفه famous – ma’ruf معروف

از اون در برابر طرفدارای دیوونه محافظت کنه fan – tarafdar طرفدار

ههمیشه با غریبه‌ها مؤدب و خوب باش foreigner – qaribeh غریبه

سریع تر شدم fast – sari’ سریع

اون تقصیرما نبود fault – taqsir تقصیر

دعوت‌های زیادی برای جشنای عروسی feast – jashn جشن

یه دعوا توی خیابون بود fight – da’vā (kardan) دعوا

بالاخره باز شد finally – bel’akhareh بالاخره

از نظر مالی مستقلی financial – māli مالی

راننده ای که باعث تصادف شد چهارصد یورو جریمه شد fine – jarimeh جریمه

اولین شغلم توی آژانس مسافرتی بود first – avvalin اولین

انگلیسی روون صحبت می‌کرد fluent – ravān روون 

fly, jump – paridan پریدن

folding chair – sandaliye tāshu صندلی تاشو

دزدا به زور وارد خونه شدن force – zur زور

پلیس یه نیروی ویژه رو ایجاد کرده force, unit – niruنیرو

foreign policy siāsat-e khārijih سیاست خارجی

ههمیشه با غریبه‌ها مؤدب و خوب باش foreigner – qaribeh غریبه

خوشبختانه هیچ کس آسیب ندید fortunately – khosbahtaneh خوشبختانه

همه ی اسباب اثاثیتو کجا بذاری furniture – pl of asās asāsiyat اثاثیت

ولی بی فایده بود futile – bih fāyed بی فایده

که از بخشندگی اون بود generosity – bakhshandegi بخشندگی

شغل جدید رو به دست بیاره  get – beh dast (avordan) به دست

to get away with murder – az qatl dar bereh از قتل دربره

عنکبوت غول پیکر توی فیلم هابیت giant – qul غول

مبادا هارد کامپیوترت از بین بره god forbid  – mabādā مبادا

باید نمره‌های خوب بگیرن grade – nomreh

به فارغ التحصیل های کالج یه چک graduate – fāraqoltahsil فارغ التحصیل

به عنوان پاداش امضا قرارداد grounds – onvān عنوان

خیلی سریع رشد کرد growth – roshd رشد

حدس می‌زنم آره guess – hads (zadan) حدس

اون همیشه می‌گه مقصر همه چیز منم guilty – moqasser مقصر

انتظار دارم به صدا عادت کنیم habit – ādat (kardan) عادت

خوندن دست خط من handwriting – dast-e khat دست خط

در برابر اثرات مض harmful – mozerr مضر

ودیم متنفره پرواز کنه hate – motenaffer (kardan) متنفر

here and there – in var o un var این ور و اونور

نمی‌دونم. شاید برم پیاده روی hiking – piādeh ravi (raft en) پیاده روی

من استخدام نشدم hiring – estekhdām استخدام

مهمون نوازی hospitality – mehmun navāzi  مهمون نوازی مهربون

دوقلوی همسانن identical – hamsān همسانن

مشکلات با آدم‌های ناجور ill-matched – nājur ناجور

تصور کنم تئو موتور سیکلت می‌رونه imagine – tasavvor (kardan) تصور

immigrant – mohājer (kardan) مهٱجر

بی عیب و نقص بود impeccable – bi eyb o naqs بی عیب و نقص

به کس دیگه ای اهمیت نمی‌ده importance – ahammiāt (dādan) اهمیت

insect – hashareh حشره

مقصر افزایش جرایم خشونت بار می‌دونم increase – afzāyesh افزایش

غرامت بهش تعلق گرفت indemnity – qarāmat غرامت

تو یه آدم مستقلی independent – mostāqel مستقل

صنعت مهم منطقه جهانگردیه industry – san’at صنعت

هیدی موقع بازی والیبال زانوش آسیب دید injured – āsib آسیب

اصرار در خریدن ناهار برای من داشت insistence – esrār dar / beh اصرار در

کسی که شغلش بازرسی از کارخونه ست inspector – bāzras بازرس

دوست دارم به جاش برای دانشگاه درخواست بدم instead – beh jāsh به جاش

کتابی که دنبالش می‌گردی موجود نیست in stock – mojud موجود

دستورالعمل خیلی پیچیده  instructions – dasturol’amal دستورالعملها  

به مؤسسه خیریه اهدا کر institution – moasseseh مؤسسه

قصد دارم ساندویچ بخورم intention – qasd (dashtan) قصد

نمی‌خواستم ناراحتت کنم، من عمداً اینکارو نکردم intentionally – amdan عمداً

علاقه ای ندارم  / ورزش مورد علاقم اسکیه interest – alāqeh علاقه

کار جدیدش تا حدی جالبه interesting – jāleb جالب

interlocuter – mokhātab مخاطب

که آرامشش بهم نخوره interrupt – beham nakhorبهم نخور

بعد از وقفه سخنران ادامه داد interruption – vaqfeh وقفه

پلیس بررسی جنایت داره دنبال سه مرد می‌گرده investigate – barresi بررسی

investigationبازجوی

تو مصاحبه کاری موفق نشد interview – mosāhebe مصاحبه

من به موقع ترمز رو فشار دادم in time – beh muqe’ به موقع

چینی‌ها چاپ رو اختراع کردن invent – ekhterāh اختراع

دعوتنامه نگرفتم ,نه، اون‌ها دعوت نشدن invite – da’vat (kardan) دعوت

الان خیلی آزار دهنده ست irritating – āzār dehandeh آزار دهنده

تعدادی از افرادی که برای شغل درخواست دادن job – shoql شغل

اون درجامیزنه، کلاس یوگا ميره jog – darjā mizaneh درجامیزنه

ترجیح می‌دم روزنامه نگار باشم journalist – ruznāme-ye negār روزنامه نگار

درست مثل یه مدیر just like – dosrost mesleh درست مثل

من همین الان تست کردم مزه خیلی بدی می‌ده just now – hamin elān همین الان

تو من رو یاد مهربونی‌های مادرم می‌ندازی kind – mehrabun مهربون

یکی یکی پایین گذاشت knock down – pāyin gozasht پایین گذاشت

بابت قبول شدنش حقوق تبریک law  – hoquq حقوق

همان قوانین ترافیکی رو رعایت کنن law, rules – pl of qānun qavānin قوانین

ولی من می‌خوام برم مدرسه وکالت law school – vekalat مدرسه وکالت

جولیوس کسی هست که می‌تونی بهش تکیه کنی lean on – tekye تکیه

وقتی آموزش زبانت شروع به سخت شدن learning – āmuzesh آموزش 

 با حروف بزرگ بنویسی که خوانا باشه legible – khānā خوان

من تو اوقات فراغتم چیکار کردم leisure – farāqat  فراغت

جک گذاشت این اتفاق بیفته let them have itگذاشت این اتفاق بیفته

اون‌ها ما رو به دروغ گفتن متهم کردن lie – duruq (goftan)  دروغ

جایی زندگی کنم که نور خورشید زیاد باشه light – nur نور

یه خواروبارفروشی انتهای بلوک هست limit – entehā انتها 

اون سخنران سخنوریه literary eloquence – sokhanvari سخنوری

لیلا ادبیات میخونه literature – adabiāt ادبیات

مارمولک های زیادی در باغ وجود دارد lizard – mārmulāk مارمولک

فیلم بیخودی طولانی بود lengthy – tulāni طولانی

در رو قفل کرد lock – qofl قفل

بلیط بخت آزمایی بخر lottery – bakht āzmāi بخت آزمایی

به طرز خارق العاده ای، سریع یاد بگیریم manner – tarz طرز

زنی رو که مسئول بازاریابی بود marketing – bāzāryābi بازاریابی

بیست ساله که ازدواج کردن marriage – ezdavāj ازدواج

meaning that – beh in ma’ni معنی

یعنی تو هنوز برای پول به اون‌ها نیاز داری means  ya’ni یعنی

تو نمی‌تونی وارد شی مگه اینکه عضو باشی member – ozv عضو

members – pl of ozv a’zā اعضا 

متأسفم بابت کثیف کاری mess – kasif kāri کثیف کاری

من حواسم به همه هماهنگی‌های سفر هست mind – havās حواس

حداقل مبلغ کارت minimum payment – hadāqel-e moblaq حداقل مبلغ

moment, period of time – moddat مدت

اکثر ماشین‌ها چهارتا چرخ دارن most – aksarاکثر

 پلیس به انگیزه‌های مظنون مشکوکه motivation – angizeh انگیزه

اون اشتباهاً با من برخورد کرد mistakenly – eshtebāhan اشتباهاً

برای سوتفاهم معذرت misunderstanding – suetafāham سوتفاهم

پلیس نسبت به قاتل پیش دستی کرد murderer – qātel قاتل

وقتی که من بچه بودم، قارچ دوست نداشتم mushroom – qārj قارچ

musical instrument – sāzi (zadan) سازی

راز چیزیه که قابل توضیح نیست mystery – rāz راز

necessity – ehtiyāj احتیاج

من چند روز برای فکر کردن به پیشنهادت نیاز دارم need – niāz نیاز

news – akhbar اخبار

گزارش شده که news – gozāresh (shodan, dādan) گزارش  

information, news – ettelāyāt اطلاعات

nonsense – čert-o-pert چرت‌وپرت

توجه میکنی قیمتهای رستوران خیلی بالاست notice – tavajoh توجه

همه ژاکت‌ها برای اینکه مانع بشه کافی نبودن obstacle – māne’ مانع

تو فرصت زیادی برای تمرین زبان خارجیت داری؟ occasion – forsat فرصت

odds and ends – xert-o-pert خرت‌وپرت

مردم اغلب مشکل دارن often – aqlab اغلب

زوج پیر توی پارک بودن old couple – zuj-e pirزوج پیر

old people – sālmandān سامندان

من توی پرواز صندلی سمت راه رو داشتم on the aisle – samt-e rāh سمت راه

بعداز عملش حس خیلی بهتری داره operation – amal (ā, sh) عمل

خیلی از عقیده‌هاش opinion – aqid عقید

صلح جو کسیه که مخالف جنگه opposed to – mokhālef (beh) مخالف

در برابر اثرات مض opposite – barābar برابر

بد سازماندهی شده بود organized – sāzmāndeh سازماندهی

وگرنه خوابت نمی‌بره otherwise – vagarna وگرنه

نسبت به قاتل پیش دستی کرد outsmart – pish dasti (kardan) پیش دستی

تو بهش یه معذرت خواهی بدهکاری owe – bedehkār بدهکار

صاحبای خونه ها سعی کردن اعتراض کنن owner – sāheb صاحب

صلح جو کسیه که مخالف جنگه pacifist – solh ju صلح جو

این قابلمه رو با آب پر کن pan – qāblameh  قابلمه

 آپارتمان فضای پارکینگ اختصاصی نداره particular – ekhtsās اختصاص

بیوه، زنیه که شوهرش  فوت شده pass away – fowt فوت

تو باید صبور باشی تا به بچه‌های کوچیک درس بدی patient – sabur صبور

ما قبض برق رو پرداخت نکردیم pay – pardākht پرداخت

perception – understanding – dark (kardan) درک

به اجرای موسیقی منتقد performance – ejrā اجرا

ترجیح می‌دم خلبان هواپیما باشم pilot – khalabān خلبان

خجالت آوره که آپارتمان فضای it’s a pity – khejalāt-avor خجالت آو

تا محل کار رانندگی کنم place – mahel محل

شرکت نقشه تجاری جدیدی داره plan – naqsheh نقشه

یه مشکل اشاره کرد point out – eshareh (kardan) اشاره

ههمیشه با غریبه‌ها مؤدب و خوب باش polite – mo’adab مؤدب

هیچ احتیاجی به رفتار بی ادبانه نیست politeness – adabāneh ادبانه

یه نفر کفش به طرف سیاستمدار انداخت politician – siāsatmadār سیاستمدار

و به فقیران می‌داده poor – faqir فقیر

طفلک! حتماً حس خیلی بدی داری poor little child – teflak طفلک

جمعیت لندن الان داره کاهش پیدا می‌کنه population – jam’yyat جمعیت 

نگرشش نسبت به شغلش خیلی مثبته که positive – mosbat مثبت

من به شدت واجد شرایط بودم possessing – vājed واجد

مدیرم به یه مشکل بالقوه potential – belqovveh بالقوه

من بعدش ازش تعریف کردم praise – ta’rif (kardan) تعریف

ترجیح میدم رمانم رو بخونم prefer – tarjih (dadan) ترجیح

اون‌ها ادعا می‌کنن که pretend, claim – ede’ā (kardan)  ادعا

من وانمود کردم دارم روزنامه می‌خونم pretend – vānemud (kardan)

احتمالاً ترافیک زیادی تو جاده باشه probably – etemālan احتمالاً

بیا در مورد مسائل تولید problems – massa’el مسائل

درحالیکه in process  – dar hal درحال

نیاز زیادی که به محصولاتش وجود داشت product – masul محصول

کالاهای ساخته شده در این کارخونه صادر می‌شن products kālā

بیا در مورد مسائل تولید صحبت production – tolid تولید

علاوه بر مدرک حرفه ای professional degree – modrak-e herfi مدرک حرفه

به این معنیه که تو می‌خوای یه پیشرفت progress – pishraft پیشرفت

ما از ترک کردن ساختمون منع شده بودیم prohibited – man’ (shodan) منع

به محافظ کنار بزرگراه برخورد کر  protector – mohāfez محافظ

از پوست محافظت protection  mohāfezat (kardan) محافظت

 صاحبای خونه ها سعی کردن اعتراض کنن protest – e’terāz اعتراض

بهترین آرزوها برای پدر و مادر جدید افتخار proud – eftakhar افتخار

نیاز ما به غذا رو تأمین می‌کنن provide – ta’min (kardan) تأمین

که می‌تونه زندگی رو فراهم کنه provide – farāham (kardan) فراهم

اون روانشناسی خونده psychology – ravānshenāsi روانشناسی

خبرهای بدی در مورد مظنون به قتل منتشر شد publish – montasherمنتشر

pure, simple – mahz محض

صندوقدار خواروبار تو رو توی کیسه purchases – kharubārخواروبار

به ندرت روزنامه می‌خونه rarely – beh nodrat ندرت

بیشتر پیشنهاداتی که توی جلسه داده شد منطقی rational – manteqi منطقی

اشعه ماورا بنفش rays – ashe’e اشعه

من از عکس العمل اون به پیشنهاد reaction – aksal’amal عکس العمل

تا بتونیم در دنیای واقعی رقابت کنیم real – vāq’i واقعی

به دلیل گیاهخوار بودن reason, motive – dalil دلیلی

واسه همین مجبور شدم for that very reason – vāseh hamin واسه همین

دعوت‌های زیادی برای جشنای عروسی دریافت کردم receive – daryāft دریافت

recently – (be) tāzegi تازگی

شناسایی دزد سخت بود recognition – shenāsāi شناسای

من اقامت توی اون هتل رو توصیه نمی‌کنم recommend – tusiheh توصیه

که قابل بازیافتن recycle – bāzyoftan بازیافتن

برای هر شغلی که درخواست داده بود رد شد refused radd رد

که مربوط به شرکت نفت هست رسوایی شرکت نفته regarding – marbut مربوط

صنعت مهم منطقه جهانگردیه  region – mantaqeh منطقه

باید دوچرخه ات رو ثبت کن register – sabt (kardan) ثبت

من عمیقا از زندگی در این کشور پشیمانم regretful – (az …) pashimān پشیمان

رابطه لودویگ و ریتا مشکل داره relationship – rābeteh رابطه

درحالیکه بعضی هاشون نسبت به اون‌ه relative to – nesbat-beh نسبت به

با وجوداینکه حقوقش تقریباً کم بود relatively – taqriban تقریباً

من جلسه رو بهش یادآوری می‌کنم reminder – yādāvori یادآوری

ماشین لباسشویی دیروز بعدازظهر تعمیر شد repair – ta’mir تعمیر

تقاضای استعفا دادم request – taqāzā تقاضا

توی یه هتل ساحلی اقامت داریم  residence – eqāmat (dashtan) اقامت

تقاضای استعفا دادم resign – esta’fā استعفا

همان قوانین ترافیکی رو رعایت کنن  respect – re’āyat رعایت

کی برای قتل مسئول بود responsible – mos’ul مسئول

توی شغلش مسئولیت زیادی داره responsibility – mos’uliyat مسئولیت

رابطه شون در نهایت به نتیجه نرسید result – (beh) natijeh نتیجه

نیراج نمی‌خواد بازنشسته شه retired – bāz neshashteh بازنشسته

فرهنگ غنی داره rich – qani (pl aqniā) غنی

نارگیلو به طرف صخره پرتاب کردم rock – sakhreh صخره

می‌تونی ده کیلومتر بدویی؟ run – davidan (bodui)  دویدن

اونها به شواهد مهمی برخوردن run across – bar khordan برخوردن

این کاغذ‌ها رو یه جای امن نگه دار safe – amn امن

این کاغذ‌ها رو یه جای امن نگه دار safe place – jā-ye amn جای امن

فایلات رو هم ذخیره کن / هدف اون ذخیره پوله save – zakhireh ذخیره

رسوایی که مربوط به شرکت نفت هست scandal – rosvāyi رسوای

سرویس دهی افتضاح بود scandalous – eftezah افتضاح

این صحنه واقعاً جمعیت رو جمع کرد scene – sahneh صحنه

من زمان بندی رو کپی کردم schedule – zamunbandi زمان بندی

نقشه باید محرمانه باشه secret – mahramāneh محرمانه

تو به جدیت این جرم seriousness – jediyat جدیت

تهویه هوا تو خونشون نصب کرده setting up – nasb (kardan) نصب

احساس شرمساری می‌کنن shame – sharmsāri شرمساری

صورتش رو شست، اصلاح کرد shave (perfect) – eslāh اصلاح

پلیس به صورت تصادفی شلیک کرد shoot – shalik (kardan) شلیک

ناگهان حس کرد یه نفر زد به شونش shoulder – shāneh  شونہ

خیلی بلند فریاد زد shout – fariād فریاد

کسی می‌تونه به من نشون بده show – neshun (dādan) نشون

عنوان پاداش امضا signature – emzā امضا

درباره وضعیت نگران بود situation – vaz’yat وضعیت

از اتوبوس پیاده می‌شد لیز خورد slip – liz (khordan) لیز

یه تایپیست خیلی کند slow – kond کند

دست و پنجه نرم کن smooth – narm نرم

پس به زودی مدیر جدید میاد soon – beh zudi به زودی

داستانهایی که پایان غم انگیز دارن sorrowful – qamingiz غم انگیز

متاسفم که این رو می‌شنوم sorry – motā’asef متأسف

میتسوکو هیچ گونه گوشتی نمی‌خوره sort – guneh گونه

خجالت آوره که آپارتمان فضای space – fazā فضا

پلیس یه نیروی ویژه رو ایجاد کرده special – vizhh ویژه

کریم یه وکیله که متخصص قانون شرکته  specialist – motakhasses متخصص

این ویژگی اونه که همه رو منتظر نگه داره specialty – vizhegi ویژگی

سعی می‌کنه مشخص کن specify – moshakhas مشخص

قطار با سرعت دویست بر ساعت داشت حرکت می‌کرد speed – sor’at رعت

کسی شک نکرد که کارمند یه جاسوسه spy – jāsus جاسوس

در بیشتر نقاط آمریکا State (US) – naqāt نقاط

من نمی‌رم مگه اینکه بارون بند بیاد stop – band (amadan) بند

نمی‌تونن جلوش رو بگیرن stop – jalush-ru gereftan جلوش رو بگیرن

می‌دونستم اون عجیب بود چون همه هشدار داده بودن strange – ajib عجیب

stressful – por esteres پر استرس

 من باید امشب مطالعه کنم study – motāle’eh مطالعه

اعتصاب سه هفته پیش شروع شد strike – e’tesāb اعتصاب

که از بیماری قلبی رنج می‌برن suffer – (az …)  ranj (bordan) رنج

suggestion – pishnahād پیشنهاد

موفّق successful – movaffaq

مقصر اینکه اخیراً خودکشی زیاد شده suicide – khodkoshi خودکشی

جولیوس کسی هست که می‌تونی بهش تکیه کنی support – takyeh تکیه

surprised – mota’ajjeb (shodan) متعجب

و تسلیم نشو  surrender – taslim تسلیم

به سمت مظنون نشونه گرفتن suspect – maznun مظنون

ایجاد کارخونه جدید معلق شده suspended – moallaq معلق

پلیس به انگیزه‌های مظنون مشکوکه مشکوک  suspicious – mashkuk مشکوک

اون از استخر اومد بیرون swimming pool – estaqr استخر

 هشت سیاره توی منظومه شمسی system (poem) – manzumeh منظومه 

گفتم که آروم باشه و آسون بگیره take it easy – āsun begir آسون بگیر

کلید‌ها رو از کیفش برداشت take out – bardāshtan رداشتن

به سمت مظنون نشونه گرفتن target – neshuneh نشونه

فکر می‌کنی پولدار‌ها باید مالیات بیشتری بدن؟ taxes – māliyāt مالیات

بنابراین نیازی نیست برای چیزی نگران باشی therefore – banābarin بنابراین

نارگیلو به طرف صخره پرتاب کردم throwing – partāb (kardan) پرتاب

اوقات سختی ,من تو اوقات فراغتم چیکار کردم times – aoqāt (pl of vaqt) اوقات

بسیاری از کشور‌ها تحمل خارجیا رو ندارن tolerance – tahammol تحمل

چرخه و ماشین وسایل حمل و نقل transportation – hamlo naql  حمل و نقل

من در طی [ى] عمل هوشیار نبودم throughout – dar teyi در طی

برای تحقیقات در مورد قتل‌ها ایجاد کرده truth-seeking – tahqiqāt تحقیقات

تلاش می‌کرد ماشینش رو بفروشه try – tālesh (kardan) تلاش

تو باید سعی کنی و تمرکز کنی  try – sa’y  (kardan) سعی

تو ژاکت جدیدت رو پرو کردی و خوشت نیومد try on – poru پرو

ماشینم زیاد قابل اعتماد نیست trust – e’temād اعتماد

دوقلوی همسانن twins – duqolu دوقلو

ماورا بنفش ultraviolet – māvarā-ye bānsh ماورا

من خیلی تحت تأثیر سخنرانی اون قرار گرفتم under – taht-e تحت

کار خیلی ناعادلانه ای بود unfair – nā’ādelāneh ناعادلانه

تو نمی‌تونی وارد شی مگه اینکه عضو باشی unless – mageh inkeh مگه اینکه

در حل مشکل ناموفق بود unsuccessful – nāmovaffeq ناموفق

مردم قبلاً پیجرولی الان کاملاً بی مصرفه usage – masraf مصرف

چقدر زمان برای تمرین انگلیسی صرف می‌کنی؟ use – sarf (kardan) صرف

پس نگران بودنت بی فایدست  useful – fāyed فاید

جک معمولاً تا سرکار رانندگی نمی‌کنه usually – ma’mulan این قربانی رو بر

گیاهخوار کسیه که گوشت نمی‌خوره vegetarian – giāhkhār گیاه خوار

 نمی‌گردون victim – qorbān قربان معمولاً

منظره رو به باغ داره a view onto – manzareh-e ru beh منظره رو به

یک مرد به شدت ناراحت شد violence – sheddat شدت

اون پرسید آیا من مایلم برم مسافرت want – māyel مایل

دانشمندان به هشدار به ما warning – hoshdār (beh) هشدار

اگه زباله‌هایی داری waste – zobāleh زباله

من زمان زیادی رو برای رویا پردازی تلف می‌کنم waste – talaf (kardan) تلف

اون‌ها هم به من دست تکون دادن wave – (dast) takun (dādan)  تکون

پول از ثروتمندان می‌گرفته wealthy – servatmand ثروتمند

اسلحه‌هاشون رو به سمت مظنون نشونه گرفتن weapons – aslaheh اسلحه

رفتن عروسی wedding – arusi عروسی

خیلی وزن زیاد کرده weight– vasn وزن

weight lifting – vazneh bardāri وزنه برداری

دیوانه سنگی در چاه می‌اندازد well – chāh چاه

ما درگوشی با هم حرف زدیم تا whisper – daregushi درگوشی  

 whisper – pech pech پچ پچ

ماجراجوییم به دور دنیا wide world – dur-e donyā دور دنیا

بیوه، زنیه که شوهرش فوت شده widow – biveh بیوه

یه قرارداد جدید برنده شدیم winner – barandeh (shodan) برنده

چهل عاقل نمی‌توانند در بیاورند wise – ‘āqel عاقل

می‌تونم واسه چمدونات کمکت کنم؟ with – vāseh واسه

اون می‌تونه خیلی سرگرم کننده باشه witty – sargarm-konandeh سرگرم کننده

نیازی نیست برای چیزی نگران باشی worry – negarān

که قابل بازیافتن worthy – qābel قابل

موقع اصلاح خودت رو زخمی کردی wound – zakhmi زخمی